فرهنگنامه نویسی قرآن و نیاز جوان امروز

پدیدآورسیدعلی‌محمد رفیعی

نشریهکتاب ماه کودک و نوجوان

شماره نشریه79

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 2212 بازدید
فرهنگنامه نویسی قرآن و نیاز جوان امروز

سید علی محمد رفیعی


نقدبررسی‏ فرهنگنامه‏نویسی قرآن‏ و نیاز جوان امروز نگاهی به جلد اول فرهنگنامه قرآن کریم
جلد اول(الف-ایا(
ناشر:دفتر انتشارات کمک آموزشی-کتاب رشد (وابسته به سازمان پژوهش و برنامه‏ریزی‏ آموزشی وزارت آموزش و پرورش)
برنامه‏ریزی و نظارت بر اجرا:علیرضا چاپ اول-1382 حاجیان‏زاده:ناصر نادری،فضل الله خالیقان
شورای علمی:حجت الاسلام دکتر محی الدین‏ بهرام محمدیان(رئیس شورا)،حجت الاسلام‏ سید جواد بهشتی(کارشناس علوم قرآنی)، امیر حسین فردی(کارشناس ادبی)،دکتر فضل الله

الف.معرفی

«در سالیان اخیر به برکت استقرار نظام جمهوری اسلامی،آموزش‏ روخوانی،روانخوانی،قرائت و تلاوت قرآن نسبت به سالیان گذشته،پرشتاب به‏ پیش رفته و شاید هیچ‏گاه و تلاوت قرآن نسبت به سالیان گذشته،پرشتاب به‏ پیش رفته و شاید هیچ‏گاه در سدهء اخیر،کشور ما به اندازه امروز حافظ قرآن- آن‏هم در سنین نوجوانی-به خود ندیده است.به‏طور حتم،این‏ تلاش‏ها و کوشش‏ها،اقدام‏های بایسته و لازمی است که باید صورت می‏گرفت‏ و هم‏چنین،پیگیری آن نیز ضرروت دارد.اما در مقایسه با آن‏چه بزرگان دین‏ مخصوصا ائمه معصومین(سلام الله علیهم اجمعین).توصیه و ترسیم‏ کرده‏اند،هنوز راه درازی در پیش داریم.
گام بعدی،فراهم آوردن فرصت‏ها و امکانات مناسب برای فهم معارف‏ قرآنی و تدبر در آیات الهی است.آن‏چه که پیش روی شماست،تلاشی‏ متواضعانه برای رسیدن به این مهم است.»
(بخشی از مقدمهء فرهنگنامه قرآن کریم) جلد نخست فرهنگنامه قرآن کریم،اثر نو انتشار و در مجموع،زیبایی است‏ که به عنوان کتاب کمک آموزشی قابل استفادهء مخاطبان دبیرستانی و گروه‏ سنی جوان،روانه بازار شده است تا واژگان قرآن را به گونه‏ای تفصیلی و خالقیان(کارشناس علوم قرآنی و دبیر شورا)
نویسندگان مقاله:محی الدین بهرام محمدیان، فضل الله خالقیان،بتول علی‏نیا،حسین مرادی، عیسی متقی‏زاده،محمد رضا برات‏پور،سید جواد بهشتی،حسین جوان مهر و حسین سوزنچی
چاپ اول-1382
قطع:رحلی کوتاه(آ-چهار)
150+14 صفحه(کاغذ گلاسه مات).رنگی‏ (چهار رنگ)مصور
5000 نسخه
بها:3000 تومان
تفسیری،برای مخاطب معنی کند و روشن سازد.مدخل‏های این فرهنگنامه، از لغات و مفاهیم کلیدی گرفته تا اعلام گوناگون را در برمی‏گیرند.
نخستین مجلد از فرهنگنامه قرآن کریم،حاوی 130 مدخل است.

تاریخچه تدوین«فرهنگنامه قرآن کریم»

در مقدمه فرهنگنامه قرآن کریم،چگونگی شکل‏گیری این فرهنگنامه، توضیح داده شده است:
«همزمان با تشکیل واحد«کتاب رشد»در دفتر انتشارات کمک‏آموزشی‏ سازمان پژوهش و برنامه‏ریزی آموزشی-وابسته به وزارت آموزش و پرورش- موضوع تولید کتاب‏های کمک‏آموزشی دربارهء علوم و معارف قرآن کریم،در «شورای برنامه‏ریزی گروه قرآن کریم»مطرح شد.نتیجهء این مباحث،تصویب‏ چند طرح،از آن جمله طرح تولید«فرهنگنامه قرآن کریم»برای گروه سنی‏ جوانان بود که در سال 1377 به تصویب نهایی رسید.آن‏چه باعث شد این‏ طرح به عنوان یک اولویت مطرح شود،ضرورت فراهم ساختن فرصت و امکان‏ تدبر در قرآن کریم،البته با رعایت دو ویژگی زیر بود:
1.رعایت تاسب فرهنگنامه با حوصله و ظرفیت ذهنی مخاطبان جوان
2.طرح و ارائه مطالب به کمک نثر روان و بهره‏گیری از عنصر عکس، تصویر و گرافیگ مناسب در تولید فرهنگنامه.»

معیارهای تدوین

براساس آن‏چه در مقدمهء فرهنگنامه قرآن کریم آمده است،این‏ فرهنگنامه به این صورت تدوین می‏شود که پس از تعیین مدخل‏های اصلی و فرعی در«شورای علمی فرهنگنامه قرآن کریم»،این مدخل‏ها برای نگارش‏ مقاله‏ها به نویسندگان سپرده می‏شود.در مرحلهء بعد،مقاله‏های تألیفی(از نظر تطبیق با مهیارهای علمی.ساختاری مصوب شورا)به وسیلهء کارشناسان‏ علوم قرآن ویرایش علمی می‏شود و سپس برای ویرایش ادبی(یعنی تطبیق با معیارهای ادبی نگارش مقاله‏ها)،در اختیار ویراستار فرهنگنامه قرار می‏گیرد تا با نظارت کارشناس ادبی فرهنگنامه،اصلاحات لازم در آن صورت گیرد. سرانجام،مقاله‏های اصلاحی،در شواری علمی فرهنگنامه به تصویب نهایی‏ می‏رسد.
ضوابط و معیارهای علمی-ساختاری و ادبی نگارش مقاله‏های این‏ فرهنگنامه،بدین قرار است:
1.هر مقاله استقلال نسبی دارد؛بنابراین باید جامع باشد.
2.اطلاعات مقاله باید معتبر و مستند باشد؛بنابراین باید منابع هر مقاله در پایان ذکر شود.
3.در متن مقاله،تعبیرها باید منصفانه و بدون ثناگویی باشد.
4.محتوای مقاله باید با ظرفیت ذهنی و حوصله مخاطبان تناسب و هماهنگی داشته باشد.
5.از اطناب و درازگویی باید پرهیز شود.
6.زبان و نثر مقاله،باید ساده،روان و دور از تصنع و تفنن باشد.
7.ساختار مقاله،به تناسب موضوع مدخل‏ها،باید در سه دستهء کوتاه،بلند و اساسی تنظیم شود.
8.در نگارش مقاله‏ها،باید واژگان پایهء مخاطبان و قواعد دستوری زبان‏ فارسی رعایت شود.
9.برخی واژه‏ها و عبارت‏ها باید در حد ترجمهء روان فارسی،همراه با ذکر شواهد قرآنی،توضیح داده شود.

سنت مقاله

اجزای اصلی هر مقاله در این فرهنگنامه،عبارت‏اند از:مدخل(عنوان) اصلی،عنوان‏های فرعی،بدنه مقاله و امضای نویسنده آن.
مدخل بر دو نوع است:اصلی و ارجاعی.هر مدخل ارجاعی،به یکی از مدخل‏های اصلی ارجاع داده می‏شود.در چنین حالتی حداقل،توضیح لغوی‏ مدخل آورده و سپس به مدخل اصلی ارجاع داده می‏شود.(در این فرهنگ، موارد غیرمشهور به مشهور،کنیه یا لقب به اسم،اخص به اعم،جزء به کل و نام منسوخ به نام رایج ارجاع داده می‏شود).

بدنه مقاله

بدنه مقاله در این فرهنگنامه،سه بخش دارد:
1.پس از عنوان اصلی،ریشهء فعل ماضی(صیغهء مفرد مذکر غایب)،علامت عین الفعل مضارع و سپس مصدر درج می‏گردد و معنی ریشهء ماضی،به عنوان برابر نهاد(معادل)ذکر می‏شود. مثلا:علم:علم-علما؛دانست.
2.در صورتی‏که ریشهء فعل در باب‏های دیگر،غیر از ثلاثی‏ مجرد به کار رفته باشد،یا در یک باب،در معانی مختلف استفاده‏ شده باشد،این موارد با ذکر آیه و شاهد مثال،توضیح داده‏ می‏شود.
3.پس از توضیح لغوی اگر مدخل نیازی به شرح و توضیح‏ داشته باشد،به صورت مقاله‏های کوتاه بلند و یا اساسی آورده‏ می‏شود.
در نگارش این فرهنگنامه(همانند دیگر فرهنگ‏های‏ مشابه)،از اختصارها و نشانه‏ها نیز استفاده شده است که البته، شمار آن‏ها 8(هشت)است و همچون برخی از فرهنگنامه‏ها نیست که فهرست اختصارهای آن‏ها چند صفحه را در برمی‏گیرد. (دوستی می‏گفت:بگذاریم از این‏که حفظ اختصارهای بسیار تا چه حد برای کسی که به این فرهنگنامه‏ها یا دانشنامه‏ها و دایرة المعارف‏ها مراجعه می‏کند،دشوار و مایه دردسر است،اما برای یکی از این دایرة االمعارف‏ها و دانشنامه‏های مشهور چند هزار صفحه‏ای،محاسبه کرده‏اند که اگر به جای انبوه اختصارهای آن، خود آن واژه‏ها و عبارت‏ها مورد استفاده قرار می‏گرفت،تنها 12 صفحه به کل چند هزار صفحه افزوده می‏شد).

شیوه استفاده از فرهنگنامه

در مقدمه فرهنگنامه قرآن کریم،شیوه استفاده از این‏ فرهنگنامه،چنین آمده است:
«این فرهنگنامه براساس ریشهء کلمه‏ها و به ترتیب حروف‏ الفبای زبان عربی تنظیم شده است.به این ترتیب،آن دسته از واژه این‏که ما این مکان‏ها را شناسایی کنیم، نام فعلی آن‏ها را بیاوریم، جای‏شان را در نقشه امروزین‏ جغرافیا نشان دهیم‏ و عکسی از آن محل‏ در اختیار مخاطب بگذاریم‏ کاری ارزشمند در پژوهش‏های قرآنی است.
های که ریشهء ثلاثی آن‏ها با حرف«الف»شروع می‏شود،به ترتیب حرف اول، دوم و یا سوم آن‏ها مرتب شده‏اند...در پایان هر مقاله،به جای نام نویسنده،شماره‏ شناسایی درون مربع کوچکی چاپ شده است.این شماره‏ها بر مبنای نام‏ نویسندگان مقاله‏ها که در بخش همکاران جلد اول فرهنگنامه چاپ شده،به کار رفته است.»

آغاز و انتها

در انتهای این مجلد از فرهنگنامه قرآن کریم،کتابنامه و نمایه آمده است. نمایه شامل مدخل‏ها،آیات(به ترتیب سوره)،روایات(به ترتیب گوینده)و اعلام(به ترتیب الفبا)است.
فهرست مطالب در ابتدای کتاب،مدخل‏ها را به ترتیب درج در کتاب،پیش‏ روی خواننده می‏گذارد.
در پشت جلد کتاب می‏خوانیم:
«فرهنگنامه قرآن کریم،پنجره‏ای به باغ سبز قرآن کریم است؛باغ‏ جاوادانه‏ای با آسمان آبی ملکوت و نسیم روح نواز با عطر بهشت.
در این مجموعه سعی شده است مفاهیم انسان‏ساز قرآن کریم،حوادث‏ تاریخی و شخصیت‏های مثبت و منفی داستان‏های آن،با زبان و بیان دالنشین‏ و متناسب با مخاطبان و با استفاده از عنصر تصویر،به نحو شایسته ارائه شود.»
در صفحه عنوان و شناسنامه لاتین انتهای کتاب نیز ترجمه نیز ترجمهء همین عبارات‏ را به انگلیسی می‏خوانیم.
صفحه‏آرایی کتاب،دو ستونی با حاشیه‏ای حدود 6 سانت،حروف آن خوانا، آیات و روایات دارای اعراب و عناوین مدخل‏ها همراه با طراحی سنتی و در زمینه‏ای رنگی است.در جای‏جای صفحات این کتاب رنگی،طرح یا عکس‏ درشت یا ریز متناسب با موضوع را می‏توان دید.

ب.نکته‏های اصلاحی و تکمیلی

آن‏چه تا به این‏جا آمد،کلیاتی در شناخت فرهنگنامه قرآن کریم بود.در بندهای آتی،به برخی موارد اصلاحی و تکمیلی کلی و قابل ذکر در جلد نخست‏ این فرهنگنامه می‏پردازیم و نمونه‏هایی را برمی‏شماریم که با بازنگری در جلد نخست و ملاحظه در مجلدات بعد،می‏تواند مایه اصلاح،ارتقا و کارآیی بیشتر این مجموعه شود.

1.عنوان جلد

نوشته روی جلد این فرهنگنامه،عنوان«فرهنگنامه قرآن کریم»را با خط
شکسته،به صورت قصارنویسی(ترکیب جمع)طراحی کرده است؛شیوه‏ای‏ که در آن،حروف و کلمات را با سوار کردن بر یکدیگر به شکلی سامان می‏دهد که زیباتر بنماید.البته در این نوع نگارش،هم اصول و ضوابط خوش‏نویسی و هم مبانی قصارنویسی و سوار کردن حروف و کلمات باید مراعات شود.
در نگارش عنوا این فرهنگنامه،ملاحظه می‏شود که:
1.خوشنویس این عنوان،فاقد تبحر،آگاهی و صول زیبانویسی است و مفردات او حتی در حد متوسط،از اصول و ضوابط و قواعد مرتبط با خط شکسته‏ برخوردار نیست.
2.در خوش‏نویسی نستعلیق یا شکسته،کشش کاف و گاف،جز به‏ ضروروت و در حد ندرت و ناچاری،مرسوم نیست و توصیه نمی‏شود.در صورتی‏ که در این عنوان،گاف«فرهنگنامه»و کاف«کریم»کشیده شده‏اند و زمینه‏ساز بدخوانی‏اند.
3.طراحی عنوان،در مجموع به گونه‏ای است که به دشواری می‏توان‏ عنوان را در بار اول و دوم خواند و به‏ویژه کشش کاف و گاف و قرار داشتن«فر» در بالای«فرهنگنامه»ای که گاف آن کشیده است،این توقع و توهم را برمی‏انگیزد که در عنوان،واژهء«فرهنگستان»قرار دارد.کشش کاف«کریم» نیز چیزی شبیه«کسر»را به خواننده القا می‏کند.
4.مفردات حروف،به اصطلاح خوش‏نویسان«چاق»است و این چاقی،در کنار ضعف‏های دیگر مفردات،ناخوشایندتر جلوه می‏کند.
5.ترکیب حروف و کلمات برای نگارش مجموعهء عنوان،بی‏بهره از اصول و شوابطی است که در سوار کردن حروف و کلمات در قصارنویسی باید مورد توجه قرار گیرد.
6.اصولا طاحی عنوان یک کتاب،به گونه‏ای دشوارخوان،توسط هیچ‏ یک از طراحان جلد کتاب توصیه نمی‏شود؛مگر این‏که پیام خاصی در بعضی‏ از آثار و نگارش‏های خاص باشد که دشوارخوانی آن را توجیه کند و صد البته‏ که این امر در آثاری مانند فرهنگنامه‏های جدی مصداق ندارد.

2.تدوین ریشه‏ای

این‏که فرهنگنامه‏ای قرآنی براساس ترتیب ریشه‏ای لغات تدوین شود، امری طبیعی است،اما این واقعیت را نیز در نظر باید گرفت که ممکن است‏ بسیاری از افراد،ریشه‏یابی ندانند و حتی این نیز واقعیت دارد که برخی‏ ریشه‏دانان،درباره ریشه درست برخی واژه‏ها تردید دارند.به دلیل همین‏ واقعیت اخیر است که مثلا در آغاز«المعجم المفهرس الالفاظ القرآن الکریم» محمد فؤاد عبد الباقی،فهرستی از برخی واژه‏ها و ریشه‏های آن‏ها را می‏بینیم.
درهرحال،آن‏چه می‏تواند کاربرد این فرهنگنامه قرآن کریم را افزایش‏ بخشد و مخاطبان بیشتری را پوشش دهد،این است که خوانندهء قرآن کریم، هرگاه به واژه‏ای-اعم از اسم،فعل یا حرف با همهء شکل‏های صرفی آن- برخورد،فهرستی در این فرهنگنامه در اختیار خویش داشته باشد که مثلا به او بگوید واژه‏های«مأرب»و«تأکلون»دارای ریشه‏های«ارب»و«اکل»اند و او می‏تواند برای دریافت معانی آن‏ها به این ریشه‏ها مراجعه کند و یا واژه‏هایی‏ مانند«اقرب»و«اختیار»برخلاف ظاهر خود دارای ریشه‏های«قرب»و «خیر»ند و باید در این ماده‏ها به دنبال آن‏ها بود.
قراردادن نمایه‏ای برای واژه‏هایی از قرآن کریم که ریشه آن‏ها در این جلد آمده،یکی از نیازهای تکمیلی جلد نخست فرهنگنامه قرآن کریم است.ضمن‏ این‏که آوردن این واژه‏ها در متن فرهنگنامه و ارائه معنی و توضیح کوتاه آن‏ها و سپس ارجاعشان به ریشه،کاری بس ازرشمندتر است که به غنا و کارکردهای‏ بیشتر این فرهنگنامه خواهد افزود.
در فرهنگنامه قرآن کریم به نظر می‏رسد توجه بیشتری‏ به مسائل مربوط به نگارش،ویرایش صوری و توجه به املای درست کلمات،ضروری باشد.
می‏دانیم که«عسکر»و«عسکری»واژه‏هایی عربی‏اند و چون در عربی حرف گاف وجود ندارد، نگارش این واژه‏ها به صورت«عسگر»و«عسگری» غلط است

3.توضیح‏ها:اضافات،کاستی‏ها،تناقض‏ها

به نظر می‏رسد که در برخی مدخل‏های این فرهنگنامه،جای توضیح‏هایی‏ خالی است یا توضیح‏ها و اطلاعاتی اضافی به چشم می‏خورد.مثلا در مدخل‏ «الف»،به این امر اشاره نشده است که الف یکی از حروف مقطعه است و در نتیجه می‏تواند با ارجاع،توضیح‏هایی برای حروف مقطعه در ماده«الم»و معانی احتمالی که برای الف حدس زده‏اند،آورد.
در مقابل،مثلا در مدخل«اکل»،اطلاعاتی بسیار از متون فقهی و روایی‏ شیعه و فتواها و اقوال فقیهان دربارهء غذاهای حیوانی حلال و حرام که ذکری‏ از آن‏ها در قرآن نیامده است،می‏خوانیم و جای ارتباط آن‏ها را با کلمات یا مصادیق آیات خالی می‏بینیم.آداب غذا خوردن و مسحبات و مکروهات آن‏ نیز چنین وضعیتی دارد.در همین مدخل،با آن‏که تقریبا همهء آیات مرتبط با خوردن و آشامیدن را می‏بینیم،نشانی از آیه 96 سورهء مائده(5)نمی‏یابیم که:
«احل لکم صید البحر و طعامه متاعا لکم و للسیارة»
(صید دریا برای شما حلال‏ شده است تا برای شما و مسافران‏[دریا در کشتی‏]بهره‏ای باشد).بی‏گمان با ذکر این آیه،باید پاسخی نیز برای عمومیت و اطلاق آن داشته باشیم‏ که وقتی خداوند،صید دریا را بدون قیدی و تخصیصی حلال کرده‏ است،روایات و فتواهایی که تنها ماهی‏های پولک‏دار و میگو و از این‏ قبیل را حلال می‏دانند،چه استنادی به قرآن می‏توانند داشته باشند؟ به‏ویژه این‏که معصومان تأکید دارند که روایات آن‏ها نه تنها مخالف‏ قرآن نیست،بلکه مستند به قرآن است و شیعیان حق دارند برای هر روایت،مستندی در قرآن،از معصوم طلب کنند.
یک نمونه نیز برای موارد متناقض ذکر می‏کنیم:در مدخل‏ «اثم»،ذکری از آیهء معروف درباره شراب و قمار آمده است که با شماره 219 در سورهء بقره(2)قرار دارد:
«یسئلونک عن الخمر و
المسیر.قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفهما».
و سپس با توجه به مقالهء«اثم»با«منافع»و«اثمهما»با«نفهما» چنین نتیجه گرفته شده که:معنای اصلی«اثم»ضرر است،چون‏ همیشه ضرر،مقابل نفع است.»(ص 10-11)و سپس شواهد دیگری نیز برای این معنی آورده شده است.اما این معنی(معنی‏ ضرر)،نه تنها در ترجم این آیه در همین مدخل لحاظ نشده،بکله‏ در مدخل«اکل»نیز در برابر«اثم»،واژهء«گناه»نهاده شده است(ص‏ 56).درهرحال،ترجمه در دست آیه.براساس مدعای این فرهنگنامه‏ چنین می‏شود:«درباره شراب و قمار از تو می‏پرسند.بگو:در آن دو، زیان‏هایی بزرگ و سودهایی برای مردم است،ولی زیان آن دو از سودشان بیشتر است.»
علت آن‏که برای این دوگانگی معنی،تعبیر تناقص را به‏ کار بردیم،از آن‏رو بود که بجز در واژه‏های مشترک(یعنی واژه‏هایی‏ که دو یا چند معنی موازی دارند)،آن‏هم واژه‏هایی مشترک که در یک متن،دو معنی موازی را القا می‏کنند و مایه غنای متن یا ایهام‏ یا چند پهلوانی می‏شوند،دیگر واژه‏ها در یک متن،بیش از یک معنی‏ حقیقی ندارند و انتخاب دو معنی حقیقی برای آن‏ها موجب تناقض‏ می‏شود.در ترجمهء قرآن نیز وظیفه مترجم،درج معانی حقیقی،در صوت نبود قرینهء صارفه است.بنابراین،،اگر معنی«اثم»در این آیه، «ضرر»و«زیان»باشد،برابر نهاد«گناه»در ترجمه آن،با این معنی در تضاد یا تناقض خواهد بود.

4.مخاطب‏شناسی و یکنواختی

در برخی مدخل‏ها مشاهده می‏شود که مبنابراین بوده که‏ مخاطب،از اطلاعات مربوط باخبر است.بنابراین،به کم‏ترین توضیح‏ یا حذف توضیح اکتفا و به ذکر مورد بسنده شده است.این در حالی به نظر می‏رسد که در برخی مدخل‏های این فرهنگنامه،جای توضیح‏هایی خالی است‏ یا توضیح‏ها و اطلاعاتی اضافی به چشم می‏خورد.مثلا در مدخل«الف»،به این امر اشاره نشده است که‏ الف یکی از حروف مقطعه است و در نتیجه می‏توان با ارجاع،توضیح‏هایی برای حروف مقطعه‏ در ماده«الم»و معانی احتمال که برای الف حدس زده‏اند،آورد
است که در برخی دیگر از مدخل‏های این فرهنگنامه،اطلاعات و توضیحات‏ برای مخاطبی بدون حداقل اطلاعات،ارائه شده‏اند.
مثلا اطلاعاتی که در مدخل«الف»دربارهء موارد تجویدی مربوط به این‏ حرف آمده،تنها برای مخاطب تجویدشناس قابل استفاده است و اطلاعات‏ مربوط به خوردنی‏ها،در مدخل«اکل»و برده‏داری در ماده«امه»به گونه‏ای‏ است که گویی قرار است مجموعه‏ای از این اطلاعات،به استناد فرهنگ‏ اسلامی-شیعی،به وسیله این فرهنگنامه در اختیار مخاطب گذاشته شود.

5.اعلام جغرافیایی

اگر قرار باشد کار و پژوهش تازه‏ای برای این فرهنگنامه قرآنی تعریف‏ کنیم تا وجه تمایز و برتری ارزشمندی میان گردآوری صرف با نیازسنجی، زمان‏شناسی و پژوهشگری روشنگرانه و ابهام زدایانه باشد،بی‏گمان یکی این‏ خواهد بود که تحقیقی صورت پذیرد که مکان اعلام جغرافیای قرآن،با جغرافیای امروز و نام‏های فعلی،شناسایی و معرفی شود.
این‏که ما این مکان‏ها را شناسایی کنیم،نام فعلی آن‏ها را بیاریم، جایشان را در نقشه امروزین جغرافیا نشان دهیم و عکسی از آن محل در اختیار مخاطب بگذاریم کاری ارزشمند در پژوهش‏های قرآنی است.ذکر نام‏های‏ قدیم این مکان‏ها،تنها در کنار این اطلاعات است که مفید خواهد بود؛وگرنه‏ این‏که تنها به نقل اکتفا کنیم و مثلا بگوییم که فلان مکان در کنار«بحر قلزم»بوده است،با فرض این‏که روی نقشه جغرافیا این نام را نتوان دید، خدمتی به مخاطب نیست و با فرض این‏که روی نقشه جغرافیا این نام را نتوان دید، خدمتی به مخاظب نیست و با فرض این‏که دید،تعبیر«دریای سرخ» مناسب‏تر است.
البته در این زمینه،پژوهش‏ها و تألیف‏هایی نیز داریم که یکی از آن‏ها کتابی است با نام«باستان‏شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن»نوشته‏ حجت الاسلام بی‏آزار شیرازی که به چاپ چندم رسیده و جای آن در کتابنانه‏ و فهرست منابع و مأخذ«فرهنگنامه قرآن کریم»خالی است.

ضبط اعلام

یکی از ضعف‏های جدی فرهنگنامه قرآن کریم،نقل برخی اطلاعات از منابع عربی ترجمه شده،بدون تغییر تلفظ عربی اعلام غیرعربی،به‏صورت‏ صل یا صورتی است که در فارسی تلفظ می‏شود.
ذکر نام‏هایی مانند«بولس»از منابع عربی مورد استفاده به همین صورت‏ عربی شده و عدم تغییر آن‏ها مثلا به«پولس»در ترجمه،به جای خالی حضور افراد مدخل‏نویس یا ویراستار زبان‏شناس و ترجمه‏دان را نشان می‏دهد.

7.برخی غلطهای نگارشی

در فرهنگنامه قرآن کریم به‏نظر می‏رسد توجه بیشتری به مسائل مربوط به نگارش،ویرایش صوری و توجه به املای درست کلمات،ضروری باشد. برای نمونه،در صفحه شناسامه،کلمهء«فضل الله»به‏صورت«فضل اله» نوشته شده که درست نیست.هم‏چنین،می‏دانیم که«عسکر»و«عسکری» واژه‏هایی عربی‏اند و چون در عربی حرف گاف وجود ندارد،نگارش این واژه‏ها به صورت«عسگر»و«عسگری»غلط است(شناسنامه کتاب).
تنها در یک‏صورت،نام یا نام خانوادگی افراد را بدون غلط می‏توان نوشت‏ و آن این‏که در شناسنامه آن‏ها غلط نوشته شده باشد و خود آن‏ها نیز مایل‏ باشند که نامشان به همان صورت غلط نوشته شود.

8.نکته‏ای در نسخه‏پردازی

در ویرایش یا رو ویرایش که گاه‏بخشی و گاه همهء فعالیت‏های‏ نسخه‏پردازی را شامل می‏شود،گاه نکته‏ای دقیق و ظریف که در کتاب‏های‏ استاندارد آموزش ویرایش نیز به آن اشاره شده،از نظر ویراستار صوری مخفی‏ می‏ماند یا ویراستار صوری،فاقد مطالعه،آموزش یا آگاهی در این‏باره است.
طرح این موضوع و پرداختن به جوانب مختلف دشواری‏ها،بحران‏ها و کاستی‏های مسائل مرتبط با ویرایش و آموزش ویرایش در ایران،از حوصله این بحث خارج است و بنده به تناسب،در برخی شماره‏های کتاب هفته یادداشت‏ هایی در این‏باره داشته‏ام.در این‏جا به تناسب،موضوعی به ظاهر کوچک،اما از جهتی مهم و راهبردی را مطرح می‏کنم.
همه می‏دانیم که خط فارسی،از راست به چپ نوشته می‏شود.نیز همه‏ می‏دانیم که عدد را چپ به راست می‏نویسند.حال دقت کنید:عدد را از چپ‏ به راست می‏نویسند،یعنی چه؟یعنی این‏که«ارقام یک عدد»را از چپ به‏ راست می‏نویسند.به عبارت دیکگر،هرگاه بخواهیم«یک عدد»چند رقمی‏ بنویسیم،«رقم‏ها»ی آن را از چپ به راست می‏نویسیم.مثلا سی صد و بیست‏ و پنج را 325 می‏نویسیم،نه 523.
باز دقت کنیم:خط فارسی از راست به چپ نوشته می‏شود،یعنی چه؟ یعنی این‏که هم حروف یک کلمه و هم کلمات متوالی،به ترتیب خواندن،از راست به چپ نوشته می‏شوند.مثلا اگر بخواهیم بنوایسیم:«از تهران تا شیراز»، آن را به همین صورت از راست به چپ می‏نویسیم.گاه نیز به جای«از... تا...»خط تیره به کار می‏بریم و می‏نویسیم:«تهران-شیراز».حال اگر بخواهیم بنویسیم:«از سیصد و بیست و پنج تا هفتصد و شصت و نه»،باز همین صورت درست(از راست به چپ)است.اگر بخواهیم به جای«از... تا...»از خط تیره استفاده کنیم،درست چنین خواهد بود:«سیصد و بیست و پنج-هفتصد و شصت و نه».حال بیاییم و به جای حروف،خود اعداد را بگذاریم.خواهیم داشت:«325-769»یعنی:«از 325 تا 769».این‏جا«دو عدد»داریم که یکی اول باید خوانده شود و دیگری دوم.فارسی را هم از راست‏ به چپ می‏نویسیم؛به ترتیبی که باید خوانده شود.از چپ به راست نوشتن‏ «رقم‏های یک عدد»با از راست به چپ نوشتن«دو عدد متوالی»منافاتی ندارد. آن‏جا یک عدد است و این‏جا دو عدد؛آن‏جا رقم‏های یک عدد است و این‏جا خود دو عدد به ترتیبی که هر کدام نسبت به دیگری دارند.خط فارسی نیز از راست به چپ نوشته می‏شود؛بجز در رقم‏هایی که‏ عددها از آن تشکیل می‏شوند که آن‏ها را از چپ به راست‏ می‏نویسیم.نمونه دیگری برای از راست به چپ نویسی‏ «عددها»ی متوالی،نگارش تاریخ است.مثلا 27 بهمن 1383 را از راست به چپ،به صورت 27/11/1383 می‏نویسیم،نه‏ 1383/11/27.
آن‏چه گفته شد،نکته‏ای است که بسیاری از ویراستاران‏ صوری که آموزش‏های کافی ندیده‏اند،به آن توجه ندارند و بنابراین، مثلا 17 تا 25 را به جای 17-25 به‏صورت 25-17 می‏نویسند.
در«فرهنگنامه قرآن کریم»،برخی اعداد متوالی به جای این‏ که از راست به چپ نوشته شوند،از چپ به راست نوشته شده‏اند (نمونه:31-27 در ص 2،مادهء«ابّ»؛و 10-9 در صفحه 83،مادهء «امّا»...)

9.اعرابگذاری

یکی از دشواری‏های خوانش آثار تاریخی و رجالی،تلفظ اسامی‏ خاص است.این اسامی نیز اکثر قیاسی و قاعده‏پذیر نیستند و جز با آگاهی از تلفظ واقعی آن‏ها،نمی‏توان آن‏ها را درست خواند.یکی از کاستی‏های بزرگ تصحیح متون نیز همین فقدان یا کمبود اعرابگذاری لازم بر اعلام است؛کاری دشوار که با توجه به کمی‏ منابع و نیاز به پژوهش‏های مستند و زبان‏شناسانه و آگاهی از زبان‏ مردم اعصار کهن و سده‏های گذشته و بهره‏گیری از متون معتبر، دشوارتر می‏نماید.البته،برخی پژوهش‏های انجام‏یافته در این مورد با نباید نادیده گرفت.
همانند آن‏چه دربارهء جایگاه اعلام جغرافیایی و نام امروزین و مکان‏یابی آن‏ها گفته شد،کمبود اعراب در برخی اعلام نیز جای‏ خالی خود را در این فرهنگنامه نشان می‏دهد.نبود یا نقص اعرابگذاری این‏ واژه‏ها را در جای این اثر می‏توان دید.برای نمونه،نام پدران حضرت‏ ابراهیم(صص 3-4)فاقد اعرابگذاری لازم است و نام قبیلهء«جرهم»و نام‏هایی مانند«قیدار»،«حیفا»،«مدین»(ص 41)،«حسّان بن ثابت»،«زینب‏ بنت جحش»(ص 50)و...را از موارد نقص اعراب می‏توان برشمرد.
برخی عنوان‏های مدخل‏ها نیز فاقد اعراب یا دارای اعراب ناقص‏اند؛مانند: «افک»،«اسرائیل»،«ابل»،«آسن»(که به‏صورت«اسن»آمده است)، «الیاسین»و...این در حالی است که دیگر مدخل‏ها از اعراب و سکون کامل‏ برخوردارند.
اگر در اعرابگذاری‏های آیات و روایات مرتبط با مدخل‏ها نیز بازنگری‏ صورت پذیرد،مواردی از کمبود اعراب(فتحه،کسره،ضمه،...)را می‏توان‏ دید.

10.اغلاط نمونه‏خوانی

امروز وجود غلطهای مرتبط با نمونه‏خوانی در کتاب،به امری قابل‏ اغماض تبدیل شده است و بخشی از ضایعات کتاب به حساب می‏آید.این‏ فرهنگنامه نیز از این آفت مصون نمانده است،گرچه نگارنده هنگام مطالعه این‏ اثر به یاد نمی‏آورد که به کمبود یا غلطی برخورده باشد که به‏طور قطع بتوان‏ آن را به نمونه‏خوانی نسبت داد.کمبودها یا غلطهای احتمالی،ممکن است در اصل دست‏نوشت باشند.نمونه‏هایی مانند«زینب بنت جحش»که در فهرست‏ اعلام(ص 144)به‏صورت«زینب بنت جحش»می‏بینیم،از موارد نادری‏ است که نمی‏تواند دقت این فرهنگنامه را در نمونه‏خوانی خدشه‏دار سازد.به هر حال،این فرهنگنامه از نظر نمونه‏خوانی،کاری خوب به شمار می‏آید.
اجزای اصلی هر مقاله در این فرهنگنامه،عبارتند از:مدخل(عنوان)اصلی،عنوان‏های فرعی، بدنه مقاله و امضای نویسنده آن.درهرحال،آن‏چه می‏تواند کاربرد این فرهنگنامه قرآن کریم را افزایش بخشد و مخاطبان بیشتری را پوشش دهد،این است که خوانندهء قرآن کریم،هرگاه به واژه‏ای- اعم از اسم،فعل یا حرف با همهء شکل‏های صرفی آن-برخورد،فهرستی در این فرهنگنامه‏ در اختیار خویش داشته باشد

11.عکس‏ها

یکی از ویژگی‏های این فرهنگنامه،مصور بودن آن است.تصور در یک‏ فرهنگنامه،علاوه بر زیبایی‏آفرینی،نقش مکمل مطالب را باید ایفا کند.این‏ فرهنگنامه،هم از عکس و هم از طرح کنار برخی ماده‏ها بهره گرفته است. دربارهء برخی عکس‏های فرهنگنامه قرآن کریم،ملاحظاتی را می‏توان مطرح‏ ساخت:
1)صفحات 11 و 12 دارای عکس‏هایی از دریا هستند که یا ارتباطی با صفحات و ماده‏های نزدیگ به خود ندارند یا اگر ارتباطی داشته باشند،بسیار ضعیف است.مثلا در صفحه 11،مادهء«اجاج»ناظر به این است که خداوند دو دریا را به سوی هم روان کرده که یکی شیرین و گوارا و دیگری شور و تلخ‏ است.در این‏جا اگر عکسی از محلی در کره زمین می‏آمد که این دو دریا به‏ هم پیوسته‏اند،در کنار شناساندن این مکان در توضیحات مربوط به این ماده، و نهادن زیرنویس برای عکس،کاری بس ارزشمند در نگارش و پدیدآوری این‏ فرهنگنامه به شمار می‏آمد.
2)در صفحه 69،کنار مادهء«اللّهم»،مردی جوان را در حال تشهد نماز می‏بینیم.تصویر مناسب برای این ماده،آن است که عکس کف دستی باشد روبه‏سوی بالا،همراه با دیگری اندام‏های انسانی یا بدون آن.
3)در کنار مادهء«انف»(بینی)(ص 97)عکسی از کودکی است که یک‏ چشم او نیز پیداست.زاید بودن این بخش از عکس کاملا آشکار است.
4)در صفحه 99،کنار ماده«اهل»(خانواده،خاندان،خویشان،کسان)، عکسی نیمه تاریک و تقریبا درو از خانواده‏ای می‏بینیم با یک مرد سیاه‏پوش، دو خانم چادر مشکی و یک پسر با لباس آبی که روی چمن یک پارک،زیر درخت صنوبر،سر در سفره‏ای فرو برده و مشغول غذا خوردن‏اند.پیداست که‏ تصویرهایی روشن‏تر،صریح‏تر و زیباتر برای نمایاندن مفهوم خانواده می‏توان‏ انتخاب کرد.
5)برای ماده«اثاث»(اسباب و اثاثیه خانه)(در صفحه 9)نیز تصویر میز غذاخوری دور از از مقصود است.
6)برای ماده«ابابیل»(دسته دسته،گروه گروه)(ص 8)،با توجه به‏ ماجرای لشکر ابرهه و پرندگان،بهتر بود از تابلویی نقاشی شده در این‏باره یا عکس گروه پرندگان استفاده می‏شد.در این فرهنگنامه در کنار ماده،تنها تصویر یک پرندهء در حال پرواز را می‏بینیم.
در مجموع نیز می‏توان برخی عکسی‏های این فرهنگنامه را تزیینی و برخی را قابل حذف ارزیابی کرد و در صورت پذیرش عکس‏ها برخی را با توجه به رعایت یکنواختی کار،قابل افزایش دانست.

12.طرح‏ها

طرح‏های یک فرهنگنامه نیز باید همان نقشی در آن ایفا کنند که درباره‏ عکس‏ها برشمردیم.فرهنگنامه قرآن کریم نیز حاوی طرح‏های تزیینی و تکمیلی است.موضوع این طرح‏ها تصاویر انبیا،غلام و کنیز،شتر،نشانه‏های‏ غازنشینی،شاخه‏های درخت،تصویر زنی جوان(به عنوان خواهر)،نمادهایی از آدم و حضرت زهرا(س)و تصویری از مادر است.
به نظر می‏رسد که جای ذکر نکته‏ای مهم در تصویرسازی چهره پیامبران، امامان و اولیا در همین‏جا باشد.نگارنده این بحث را یک‏بار در شماره 141 کتاب هفته(شنبه 19 مهر 1382)،ص 18،تون«دیباچه»با عنوان‏ «پیکرنگاری ابراهیمیان»مطرح کرده است و در این‏جا اشاره‏ای خواهد آمد که‏ با نقل‏هایی مستقیم،غیرمستقیم و کاهش‏ها و افزایش‏هایی نسبت به آن‏ نوشتار،خواهد آمیخت:
یکی از نیازهای ضروری پژوهشی در تصویرگری کتاب‏های دینی،ساخت‏ فیلم‏ها و اجرای نمایش‏های مذهبی و آفرینش تندیس‏ها،عبارت است از تعیین‏ شکل چهره و دست‏ها،استخوان‏بندی بدن و حالت مو و اندام انبیای ابراهیمی‏ و نسل ابراهیم(ع)،از جمله پیامبر اسلام(ص)،شخصیت‏های معصوم شیعه، انبیای بنی اسرائیل و برخی عالمان و بزرگانی-اعم از زن و مرد-که از نسل‏ پیامبر اسلام و ائمه معصوم‏اند.
در برخی مدخل‏ها مشاهده می‏شود که مبنا بر این بوده که مخاطب، از اطلاعات مربوط با خبر است.
بنابراین،به کم‏ترین توضیح‏ یا حذف توضیح اکتفا و به ذکر مورد بسنده شده است.
این در حالی است که در برخی دیگر از مدل‏های‏ این فرهنگنامه،اطلاعات و توضیحات برای مخاطبی‏ بدون حداقل اطلاعات، ارائه شده‏اند
نقاشان و پیکره‏سازان بزرگ،برای این‏که مثلا چهره و اندام فردوسی‏ طوسی یا حافظ شیرازی را به تجسم درآورند،نخست به گزارش‏های تاریخی‏ درباره او می‏پردازند،سپس درنژاد او تحقیق می‏کنند و اگر دریابند که مثلا طوسی یا شیرازی اصیل و از دو سو(پدر و مادر)همنژاد است،به بررسی‏ مشخصات چهره و اندام و پوشش مردم آن منطقه و تیره و قبیله می‏پردازند و با گردآوری برخی مشترکات مردم هم‏نژاد و هم‏شهر و هم قبیله و هم‏تیرهء او، تصویری از وی می‏سازند که طبیعتا باید کم‏ترین اختلاف و بیشترین شباهت‏ را با مثلا فردوسی یا حافظ داشته باشد.حتی اگر از نسل او نیز بازماندگانی‏ معلوم باشد،می‏توان با دریافت شباهت‏های آنان،به مشترکاتی رسید.ملاحظهء خلقیات و فرزانگی‏ها و دیگر مسائل روحی، معنوی و علمی که در چهره آشکارند و بیننده را با این پیش‏داوری روبه رو می‏کنند که این فرد باید اهل دانش،دین،عرفان،هنر،ادب شجاعت، مهربانی و از این قبیل باشد نیز عامل دیگری در کنار این‏هاست.به علاوهء همه،باورهایی مربوط به آن شخص که در تعیین شکل ظاهری فرد- مانند مقدار و حالت و شکل مو،آرایش مو و صورت،زینب‏های دست و پا،چگونگی پوشش و از این قبیل-مؤثرند نیز در تعیین تصویر نهایی‏ چهره و اندام تأثیر دارند.
متأسفانه در طی تاریخ تصویرگران و تندیس‏آفرینان مذهبی،نسبت به این پژوهش‏ علمی و مردم‏شناختی،قبل از خلق اثر،بی‏توجه‏ یا کم‏توجه بوده‏اند و این نقصیه حتی در آثار نمایشی و فیلم‏های سینمایی تا به امروز نیز وجود دارد.تصویرسازی عیسای ناصری که ازنژاد سامی و اهل سرزمین فلسطین است،به‏صورت‏ انسانی اروپایی با موهای طلایی و چشمان آبی‏ و دادن نقش موسی(ع)به برت لنکستر-که‏ هیچ شباهتی به یک یهودی اصیل ندارد-در فیلم«موسی»و برخی اشکال‏ها در صدا،شکل‏ دست و پیکر و برخی موارد دیگر مرتبط با شخصیت‏ها در مجموعه‏های تلویزیونی مرتبط با امام علی(ع)و امام رضا(ع)و تصویرهایی که‏ در بسیاری از آثار مکتوب می‏بینیم،بخشی از موارد بروز نقص یا فقدان پژوهش در این‏ زمینه‏اند.
به‏هرحال،پژوهش دربارهء شکل ظاهری‏ انبیا و ائمه،گاه چندان دشوار و پیچیده نیست. بررسی مستندات و روایات معتبر دربارهء مشخصات ظاهری آنان،نخستین گام است. سپس در مورد پیامبر اسلام(ص)و خاندانش‏ (ع)،اگر به چهرهءسادات زیبارو،جذاب و اهل علم‏ و فرزانگی یا تصاویر آن‏ها نگاهی بیندازیم،مشترکات بسیاری در آن‏ها خواهیم‏ دید؛از شکل چشم و ابرو و بینی و حالت موهای سروصورت و کشل پیشانی‏ و دیگر عواملی-مانند رنگ چهره و موها و شکل چشم‏ها-که در شکل‏گیری‏ یک چهره مؤثرند.کاری آماری و بسامدی در هر مورد،می‏تواند اطلاعات‏ بسیار ارزشمندی به ما بدهد و میزان دخالت ویژگی‏های نژادهای دیگر را به‏ دلیل ازدواج نسل‏ها با نژادها و خاندان‏های دیگر مشخص کند و آن‏ها را از نتیجه پژوهش خارج سازد.حتی ما را به دسته‏بندی پیکرها و چهره‏های این‏ سادات هدایت کند که در حالت‏های چاق،متوسط و استخوانی و کودک و جوان‏ و پیر،چگونه می‏توانند باشند.در نتیجه به آن‏جا خواهیم رسید که اجداد آن‏ها -یعنی پیامبر اسلام و نسل معصوم او-در هر میزان از چاقی و لاغری و بلندی‏ و کوتاهی اندام و چهره در سنین مختلف چه قیافه‏ای می‏توانستند داشته باشند.
پژوهش در عناصر دیگر-مانند شکل دست‏ها-نیز ممکن است که ما را به‏ این‏جا بکشاند که مثلا انگشتان دست این قدیسان و نسل خاص آن‏ها،در حالت‏های چاق و لاغر،به‏صورت مخروطی و کشیده بوده است،نه مثلا استخوانی یا پهن.
اطلاعاتی دیگر درباره قبیله بنی هاشم و شکل ظاهری چهره و اندام و پوشش و رفتار آن‏ها،به علاوهء بررسی علمی در طرز راه رفتن و آهنگ صدای سادات مورد اشاره، همراه با مطالعه متون مذهبی،دربارهء طرز پوشش‏ مورد توصیه اسلام و پوشش‏های پیشوایان‏ اسلام،بخشی دیگر از این پژوهش است.راه‏ دستیابی به دیگر عناصر و ویژگی‏های مرتبط با قدیسان نیز چنین است.همین پژوهش‏ها را در متون معتبر یهودی،قبایل یهود و یهودیان اصیل‏ امروز و دیروز جهان می‏توان داشت.
نتیجه این مطالعات،ما را به مشخصات‏ بسیاری دربارهء نسل اسماعیل و اسحاق(فرزندان‏ حضرت ابراهیم(ع))رهنمون خواهد بود و در نتیجه،به ویژگی‏های این دو پیامبرزاده و سرانجام،به ویژگی‏های حضرت ابراهیم(ع) خواهیم رسد.
این پژوهش‏ها باید در مرکز یا مراکزی‏ صورت پذیرد و نتیجه آن‏ها در اختیار تصویرگران‏ و دیگر هنرآفرینان ما باشد تا بر آن اساس،آثار خود را خلق کنند.
شاید اگر هنرمندی نیز بدون داشتن نتایج‏ این پژوهش‏ها،هم‏اکنون که قصد تصویرگری‏ یک کتاب یا طراحی یک اثر نگاهی به چهره سادات‏ زیبارو،عالم و فرزانهء دوروبر خود بیندازد یا تصویر آن‏ها را نگاه کند یا تصاویر روحانیون یهودی و طلاب و دین‏آموزان اورشیلم را از روزنامه‏ها، ماهواره‏ها و شبکه‏های تصویری جهانی ببیند، بتواند حدود هفتاد و پنج درصد اطلاعات مرتبط با چهره‏نگاری و تصویرگری اندام آن‏ها را کسب‏ کند و در نتیجه در تصویرگری ابراهیم و انبیای‏ ابراهیمی و نسل آن‏ها،نگرشی بسیار نزدیک‏تر به واقعیت بیابد.
باری؛نگاهی به تصویر اسماعیل در ص 42 و تصویر ایوب در صفحه 107 جلد اول فرهنگیان‏ قرآن کریم،نشان‏دهنده جای خالی نگاهی عمیق‏تر و دقیق‏تر در تصویرگری‏ انبیا و نسل آن‏هاست.استخوان‏بندی چهره و پیشانی،طرز پوشش و نگاه‏ نگران تصویر یک جوان که به همراه مطالب مربوط به اسماعیل می‏بینیم و تصویر نیمرخ پیرمرد تکیده و لاغری اندام با شمان بسته و چهره خسته و نیازمند استراحت و آرمش،ما را به فضای حضور انبای ابراهیمی نمی‏برد و با آن‏چه در نسل آن‏ها مشاهده می‏کنیم،تفاوت بسیار دارد.در مقابل،تصویرهای‏ فاقد جزئیات چهره در پایین صفحات 5 و 6 که یکی ابراهیم را پس از شکستن بت‏ها و دیگری در حالت نشسته نشان می‏دهد،از نظر استخوان‏بندی و طرح‏ چهره و اندام،تا حدی به ویژگی‏های مورد انتظار نزدیک‏تر شده است.
این‏که نگارنده به خود اجازه می‏دهد قضاوت اولیه‏ای دربارهء میزان دوری‏ و نزدیکی این تصویرها با واقعیت ابراز کند،بررسی‏های ناقصی است که‏ براساس طرحی که قبلا آمد،برای یافتن مشترکات چهره سادات اصیل با یکدیگر،چهره یهودیان اصیل با یکدیگر،و شباهت‏ها و تفاوت‏های این دو گروه‏ با یکدیگر،انجام داده است.
یکی از دشواری‏های خوانش آثار تاریخی و رجالی، تلفظ اسامی خاص است.این اسامی نیز اکثر قیاسی و قاعده‏ذیر نیستند و جز با آگاهی از تلفظ واقعی آن‏ها،نمی‏توان آن‏ها را درست خواند.
یکی از کاستی‏های بزرگ تصحیح متون نیز همین فقدان‏ یا کمبود اعرابگذاری لازم لازم بر اعلام است

13.کمبود مدخل

نگارنده درپی آن نبود است که بررسی کند آیا همه مدخل‏های مرتبط با حرف الف در این مجلد از فرهنگنامه قرآن کریم آمده است یا نه،اما در نگاه‏ اولیه‏ای که تورق این اثر داشت،متوجه شد که واژهء«ارم»،در این فرهنگنامه‏ نیامده است.
جا دارد با توجه به معجم‏ها و فرهنگنامه‏های دقیق قرآنی که همهء واژه‏های قرآن را در خود دارند،بررسی شود که آیا واژه‏هایی دیگر نیز جا افتاده‏اند یا نه؟

14.توضیحات ابتدایی

پیش از این،در بند(مخاطب‏شناسی و یکنواختی)،از این سخن گفتیم‏ که برخی مدخل‏ها اطلاعاتی بسیار کم و برخی دیگر اطلاعاتی کامل دارند.در این‏جا می‏خوایم از این سخن بگوییم که برخی مدخل‏ها،به توضیح‏ ابتدایی و سپس ارجاع نیاز است.
برای نمونه،در مدخل«ابق»،معنی لغوی این واژه(برده فراری،بندهء گریزان)،و صورت جمع آن و برخس اطلاعات نحوی‏ آمده و سپس این توضیح آورده شده که در قرآن‏ کریم،از این واژه یک‏بار استفاده شده است:
اذا ابق‏ الی الفلک المشحون
(آن‏گاه که به سوی کشتی پر، بگریخت).نشانی آیه نیز آمده است.
در این‏جا بهتر بود که اشاره‏ای به این می‏شد که‏ این آیه دربارهء گریختن حضرت یونس(ع)از دست‏ مردمش و رفتن او به سوی یک کشتی است و بعد ماجرای بلعیده شدن او به وسیله نهنگ.سپس به‏ ماده یا مدخل یونس ارجاع داده می‏شد.آن‏گاه نشانی‏ همهء آیات مرتبط با این موضوع می‏آمد.
سیاست توضیح کوتاه و سپس ارجاع به‏ مدخل‏های اصلی،یکی از مواردی است که می‏تواند بر کاربردهای بسیار این فرهنگنامه،به‏ویژه برای‏ مخاطب نوجوان و جوان بیفزاید.

15.ارجاع آیات

در ذکر نشانی آیات قرآن در این فرهنگنامه،به‏ نام سوره و شمارهء آیه اکتفا شده است.این در حالی‏ است که می‏دانیم اگر شمارهء سوره را داشته باشیم تا چه حد بر سرعت یافتن آیه خواهد افزود.بهتر است‏ سیاست ارجاع به آیات و ذکر نشانی آیات و سوره‏ها در این فرهنگنامه،بر این اساس باشد که نخست نام‏ سوره،سپس شمارهء سوره و آن‏گاه شمارهء آیه درج‏ شود.

16.پژوهش‏های نو

امروز مجلات قرآنی بسیاری در کشور ما به‏ چاپ می‏رسد.یادداشت‏ها و مقالات قرآنی بسیاری‏ نیز در نشریات دیگر می‏بینیم.کتاب‏ها و پژوهش‏های قرآنی و پایان‏نامه‏های دانشجویان‏ ایرانی و خارجی نیز منابعی در دسترس‏اند امکان‏ بهره‏گیری از شبکه جهانی اینترنت نیز فراهم است. همه این‏ها ایجاب می‏کند که فرهنگنامهء قرآنی‏ امروز،حاوی آخرین اطلاعت و پژوهش‏های نو در موضوع خود تا تاریخ تدوین فرهنگنامه باشد و حتی پژوهش‏های پس از تدوین، در مجلدات بعدی یا در چاپ‏های بعدی،به‏صورت مستدرک بیاید.
درواقع،منابع و مآخذ فرهنگنامهء قرآنی امروزین،باید از حد کتاب‏های‏ چاپ شده سال‏ها پیش فراتر رود و به سطح تازه‏های نشر کتاب،نشریات و مقالات،یادداشت‏ها،سخنرانی‏ها،همایش‏ها و اطلاعات روز مرتبط با قرآن، علوم قرآن و دانش‏های روشن‏کننده مسائل علمی،اجتماعی،سیاسی، اقتصادی،فرهنگی،حقوقی،فلسفی،عرفانی،اخلاقی و غیرهء قرآن بگسترد.
برای نمونه،چندی پیش در یکی از ماهنامه‏های قرآنی خواندم‏ که یکی از دانشجویان مصری،در رسالهء فوق‏لیسانس یا دکترای خود، به این تحقیق پرداخته و مدعی شده‏ است که«ارم»،همان«هرم»است و برای این تحقیق خود از مستندات‏ قرآنی،روایات مرتبط با آیه، کاوش‏های باستان‏شناسی دربارهء اندازهء قد و هیکل مردم و نژادی بلند قامت در نواحی اطراف اهرم مصر و دیگر موضوع‏های اثبات‏کنندهء نظریه‏اش کمک گرفته و افسانه‏های‏ باغ ارم و بهشت شداد را هم با استنادهایی رد کرده است.
استناد به آخرین بررسی‏ها،اطلاعات و پژوهش‏ها،مایه آن خواهد شد که‏ این فرهنگنامه،در محتوای خود نیز بوی تازگی دهد و قرآن پژوهان را به سوی‏ خود جذب کند.ضمن آن‏که جوان را با مفاهیم و آگاهی‏های امروزین درباره‏ قرآن آشنا سازد و او را با بال قرآن،به دنیای تازگی‏ها،روزآمدی‏ها و دانش‏های‏ نوین ببرد.این احساس طراوات،در کنار قرآن،یکی از عوامل جذب نوجوان و جوان به قرآن خواهد بود.و مگر نه این‏که همین تازگی‏ها و طراوت‏ها بوده‏ است که در سال‏های نخستین ظهور اسلام،جوانان و روشنفکران و حقجویان‏ و دانشوران را به سوی قرآن و تکرار و تبلیغ مفاهیم آن می‏کشانده است؟

17.کتابنامه

کتابنامه فرهنگنامه قرآن کریم،حاوی اطلاعاتی درباره 76 کتاب است. ترتیب ارائه اطلاعات،براساس عنوان کتاب است که البته،به دلایلی که خواهد آمد،کار مناسبی نیست و بهتر است همان ترتیب رسمی،براساس،نام بزرگ‏ مؤلف و سپس نام کوچک او و آن‏گاه نا کتاب و مشخصات دیگر باشد و سرانجام،به نام ناشر انتشار ختم شود.
اطلاعات این کتابنامه،گاه تا اکتفا به نام ناقص یا مشهور کتاب،با یا بدون‏ نام مؤلف تنزل می‏کند.مثلا؛معالم التنزیل»یا«المعجم الوسیط»یا نثر طوبی،علامه شعرانی»یا«خصال،محمد بن بابویه»یا...
حداکثر اطلاعات این کتابنامه،شامل نام کتاب،نام مؤلف،نام مترجم، شمارهء جلد و شمارهء صفحه است ضمن آن‏که براساس آن‏چه در بند 16 (پژوهش‏های نو)آمد،جای نشریات،پایان‏نامه‏ها،اطلاعات اینترنتی و دیگر منابع و آگاهی‏های روز در آن خالی است.
این نقص‏ها و ناهمانگی‏ها،کتابنامهء فرهنگنامه قرآن کریم را تا حد کاری سطحی و غیر کار شناسانه تنزل داده است.
اما یکی از فواید نگارش کتابنامه و فهرست مأخذ براساس نام بزرگ مؤلف، آن است که اولا کلیهء آثار مورد استفاده از یک مؤلف،به ترتیب در این فهرست‏ می‏آید و گونه‏ای دسته‏بندی نیز در فهرست صورت می‏پذیرد.دوم‏ آن‏که برخی کتاب‏ها،نام‏ مشهوری دارند یا نام ناقصی که‏ غیر از عنوان درست یا کامل‏ اصلی است و این تغییر یا تکمیل‏ نام‏ها،ترتیب فهرست براساس نام‏ مؤلف را تقریبا بر هم نمی‏زند.در حالی که در فهرست به ترتیب‏ کتاب،مایه جابه‏جایی‏ها و
تغییرهای گاه بسیار و گاه‏ سردرگم کننده است.مثلا در کتابنامه‏ فرهنگنامه قرآن کریم،کتاب‏ «وسایل الشیعه»،در حرف و او و آخرین مورد که نا اصلی و کامل این‏ کتاب،چنین است«تفصیل وسائل‏ الشیعه».ملاحظه می‏شود که در این حالت،این کتاب باید در حرف‏ «ت»قرار گیرد،نه«واو».در صورتی‏ که اگر ترتیب نام بزرگ و نام کوچک‏ مؤلف را اتخاذ کنیم،ضمن عدم‏ تغییر،می‏توانیم نام کامل کتاب را نیز به خواننده یاد بدهیم و نام مشهورش را هم ذکر کنیم و قواید دیگری که بر این‏کار مترتب است.

18.نمایه‏ها

بخش نمایه‏های فرهنگنامه قرآن کریم،شامل نمایهء مداخل(به ترتیب‏ عنوان و سپس عنوان فرعی)،نمایه آیات(به ترتیب سوره و سپس شماره آیه)، نمایه روایات(به ترتیب گوینه و سپس بدون ترتیب)و در انتها نمایهء اعلام‏ (شامل اشخاص و مکان‏ها)می‏شود.
با توجه به این‏که فرهنگنامه قرآن کریم،براساس حروف الفباست و فهرست مدخل‏ها نیز به ترتیب الفبا در آغاز کتاب آمده است،نمایه مدخل‏ها، تنها عنوان‏های فرعی را بیش از فهرست ابتدای کتاب،در خود جای داده است. با توجه به این‏که تنها چند مدخل دارای عنوان فرعی‏اند،یک پیشنهاد می‏تواند این باشد که همین نمایه،به‏صورت فهرست،در آغاز کتاب کار شود تا هم‏ فهرست آغاز کتاب،فهرستی تفصیلی شود و هم شباهت بسیار فهرست و نمایه،نقشی از تکرار و ضعف کاربرد نداشته باشد.
نمایه آیات نیز اولا همان مشکل عدم درج شماره سوره‏ها را دارد.نمایه‏ روایات پس از دسته‏بندی آن‏ها به ترتیب معصومان،دارای مشکل نداشتن‏ ترتیبی در دورن آن تقسیم‏بندی است.در نمایه اعلام،سیاست مشخصی نیست‏ که اسامی،اعراب داشته باشند یا نه.برخی دارای اعراب و برخی بدون اعراب‏اند.

19.نکته پایانی

آن‏چه آمد،نگاهی گذرا و کلی به جلد نخست فرهنگنامه قرآن کریم بود که شامل حرف الف می‏شد.بررسی یکایک مدخل‏ها و ملاحظات مربوط به‏ هر کدام از آن‏ها،مجالی وسیع‏تر می‏خواهد و پدیدآورندگان این فرهنگنامه،از خوانندگان درخواست کرده‏اند که نظرهای سازنده خود را درباره آن،به صندوق‏ پستی 3331/15875 ارسال کنند.
به‏هرحال،فرهنگناه،قرآن کریم،از نظر شکل ظاهری و کیفیت کاغذ و چاپ و رنگ،اثری زیبا و نفیس‏ است و بازنگری در سیاست‏های‏ تدوین و اتخاذ روش‏های روزآمد، نگاه‏های نوگرایانه و پرکاربرد و بهره‏گیری از تازه‏ترین پژوهش‏ها و نگرش‏ها و مفیدترین‏ دستاوردهای قرآن‏پژوهی در پدیدآوردن آن،می‏تواند نفاست‏ بیشتری در محتوا به آن ببخشد.

مقالات مشابه

نگاهی به چند اثر جدید قرآنی

نام نشریهپژوهش و حوزه

نام نویسندهمحمدعلی هاشم‌زاده

مقایسه دو فرهنگ قرآنی

نام نشریهآینه پژوهش

نام نویسندهمحمدهادی مؤذن جامی

نمايي از «فرهنگ قرآن»

نام نشریهآینه پژوهش

نام نویسندهرضا بابایی

نگاهي به معجم هاي موضوعي قرآن كريم (قسمت دوم)

نام نشریهبینات

نام نویسندهمحمدعلی ایازی

نگاهى به كتاب فرهنگ موضوعى تفاسير

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهمحمدحسین صادق‌پور

فهرست موضوعات سياسى در تفاسير قرآن كريم

نام نویسندهابوالفضل شکوهی